از بیژن سمندر تا کتاب هنر تهیه کنندگی در رادیو
سرآغاز
همه ی کودکی ام
در همان کوله ی مدرسه
روی دوشم مانده !
مگر می گذاری بزرگ شوم
وقتی گرمای بازوانت
هنوز هم
دور گردنم حلقه زده است .
شعر
پیشنهاد های این جمعه را با یک شعر شیرازی شروع می کنم . شعر با لهجه ی شیرازی را دکتر بیژن سمندر آغاز کرد ، اما با ذوق و علاقه ی شاعران این دیار استمرار پیدا کرد و روز به روز پخته تر شد . شاید از میان همه ی شعرهای لهجه دار ! شعر شیرازی حال و هوای دیگری داشته باشد . انجمن بهار نارنج که اکنون چند سالی است به همت چندین شاعر اهل دل آغاز به کار کرده است ، بیشتر تمرکز خود را بر همین شعر شیرازی گذاشته است . در مراجعه ای که به این انجمن داشتم ،شاعر خوب شیراز و دبیر بازنشسته ی آموزش و پرورش جناب آقای جعفر فروزش ، شعری را از مرحوم حسن شفاعت (قلندر) برایم خواندند که من هم آن را به شما تقدیم می کنم . اگر مقبول افتاد دیگران هم شعرهایی خوانده اند که در هفته های اینده با کمال میل هدیه خواهم کرد .
شعر شیرازی اثر مرحوم حسن شفاعت با صدای جعفر فروزش:
کوته نوشت
اما از این هفته پیشنهادهای بیشتری در عرصه ی کوته نوشت ها ارائه خواهم کرد . به شکل کلی کوته نوشت را به کار بردم که مجموعه ی بزرگی را اعم از شعر کوتاه ، فلاش استوری (flash story) ، نمایشنامک (flash drama) و حتی حکایت را شامل بشود . جالب است که خود داستان کوتاه کوتاه یا فلاش استوری سبک های جا افتاده ی مختلفی در انواع جنایی و ترسناک دارد ، یا مثلا نمایشنامک خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است . به هر حال آنچه در ادامه خواهید خواند یک نمایش بسیار کوتاه صحنه ای است .
حبیب: می دونم! اما الان یادت می یاد عزیزم …
حبیب: باز امشب من در اوج آسمانم … رازی باشد با فرشتگانم …
سیمین: حبیب، هر روز زیباتر می نوازی …
حبیب: به خاطر توئه … چقدر با تو خوشبختم …
سیمین: می ترسم مثل همین آهنگ بالاخره تموم شه ….
حبیب: نه … نمی ذارم … اونقدر می نوازم که از پا بیفتم!
سیمین: خودتو از پا ننداز!
حبیب: چرا سیمین؟
سیمین: هر کاری می کنم تا این خاطره ها جاودان بمونه حبیب … فقط این خاطره ها …
حبیب: سیمین … حقت نبود اینقدر کتک بخوری!
سیمین: حقت نبود دستاتو بشکنن!
حبیب: بیا … بیا برسونمت خونتون!
کتاب
نمی دانم چند نفر از خواننده های این مطلب با رادیو انس دارند . قصد دارم بحثی تخصصی را آغاز کنم . بحثی تخصصی درباره ی رسانه ای همیشه در دسترس که به اندازه ی در دسترس بودنش ناشناخته مانده است . بله رادیو . ما با تئوری های سینما و تلویزیون مواجه هستیم و منابعی در این زمینه منتشر شده است ، اما در عرصه ی رادیو این منابع در حداقل ممکن است . بنابراین بحث های رایج سینمایی و حتی تلویزیونی تقریبا هیچ جایگاهی در رادیو ندارد . ان چند باری هم که منتقدان سینمایی و تلویزیونی قلم دست گرفتند که نقد رادیو بنویسند ، چنان نوشتند که بی اطلاعی شان از اصول زیبایی شناسانه ی رادیو هویدا شد . اما این تمام ماجرا نیست . بیشتر بحث هایی که در عرصه ی رادیو و در جریان ارزیابی ها و قضاوت ها صورت می گیرد ، بحث های سبک شناسانه است ، فارق از تعاریف اصلی و از این رهگذر هر کس می خواهد بگوید آنچه به عنوان تجربه اندوخته بلیغ تر و صحیح تر است . اگر چیزی هم نوشته شود ، بیشتر دستور و توصیه است که وارد همان عرصه ی سبک شناسی می شود . اما کتابی هست که به دنبال دستور و یا تبیین عملکرد نیست ، بلکه می خواهد مهومی را به نحو بنیادین به مخاطب ارائه کند . اسم این کتاب هنر تهیه کنندگی در رادیو است ، نوشته ی علی رضا دباغ . نویسنده با توجه به برخی جزئیات عمده و گریزناپذیر تهیه کنندگی و تولید برنامه ، سعی کرده است دیدگاهی صحیح و اصولی از حرفه ی تهیه کنندگی رادیو ارائه کند . کتاب بی آن که در دام فرم ها و عملکردها بیفتد ، اساسی ترین وجوه حرفه ی تهیه کنندگی در رادیو معرفی می کند .
نویسنده : علی رضا دباغ
ناشر : مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما
نوبت چاپ : اول
سال انتشار : ۱۳۹۴
تعداد صفحه : ۱۶۰
قیمت : ده هزار تومان
کتاب هنر تهیه کنندگی رادیوکه به تازگی به وسیله مرکز پژوهشها وافکارسنجی صداوسیما منتشر شده است ،دومین کتاب تخصصی درباره تهیه کنندگی رادیو است که به زبان فارسی تألیف شده است.(نخستین کتاب حدود سه دهه پیش توسط استاد ایرج برخوردار به رشته تحریر درآمده که سالها منبع مهمی برای تدریس برنامه سازی رادیو در دانشگاهها به شمار می رفته است.)
«تهیهکنندگی در رادیو» شغل است یا هنر؟ این پرسشی است که شاید دانستن پاسخش برای شما هم جالب باشد. برخی افراد فکر میکنند تهیهکنندگی رادیو کاری اداری مثل اپراتوری یک شرکت مخابراتی است و تهیهکننده هم مثل کارمندان سایر ادارات با شروع ساعت کاری مجموعهای از کارها را بهصورت معمول انجام میدهد و با پایان وقت اداری محل کارش را ترک میکند و به زندگی روزمرهاش میپردازد؛ اما واقعیت اینگونه نیست. خیلی از تهیهکنندگان رادیو شبانهروز به برنامهای که قرار است در رادیو تهیه کنند، فکر میکنند، و به عبارتی رادیو برای ایشان بعد از ساعت اداری تمام نمیشود. تهیهکنندگی رادیو در مرتبه اول هنر است که با ذوق، هوشمندی و تواناییهای شخصی افراد سروکار دارد و در مرتبه بعد با جهانبینی و نگرش آنها به محیط پیرامون، و دستآخر به آموزشها و ضوابط ایستگاه رادیویی که در آن کار میکنند، مربوط میشود. تهیهکننده رادیو درست مثل یک نقاش است که با داشتن ذوق سرشار به خلق تابلوی نقاشی میپردازد و اگر کار سفارشی هم انجام میدهد، این کار مانع جدی در بروز جوهره هنر ذاتی او نیست. برنامه رادیویی مثل همان تابلوی نقاشی است که حتی اگر سفارشی هم باشد، باز نشانهای از درک هنری و ذهن خلاق هنرمند خلقکنندهاش را با خود دارد.
میتوانیم تهیهکننده رادیو را به کارگردان سینما تشبیه کنیم که تکنیک و محتوا را هنرمندانه در هم میآمیزد و با مدیریت هوشمندانه خود تمامی عوامل انسانی و تجهیزات را در جهت خلق یک اثر سینمایی هماهنگ مینماید تا به هدف موردنظر دستیابد.
همانقدر که استعداد فردی و مهارتهای اکتسابی در قالب آموزشهای تئوری و عملی برای نقاششدن یا فیلمسازی لازم است، تهیهکننده رادیو هم باید دارای استعداد ذاتی این کار باشد؛ آنگاه با فراگیری فنون مربوطه به کار برنامهسازی برای رادیو بپردازد.
هدف این کتاب در مرحله اول، ارائه اطلاعات لازم به علاقهمندان تهیهکنندگی رادیو برای ارزیابی استعداد و قابلیتهای فردی خود برای انتخاب این حرفه هنری است و در گام بعدی، به ارائه اصول اولیهای میپردازیم که برای ساخت برنامه رادیویی مفید و مؤثر است و از این منظر میتواند راهنمایی برای کسب مهارتهای ضروری برای ساخت برنامه باشد.
در این کتاب، سعی شده به نیازهای روز رادیو و تغییرات اخیر در برنامهسازی توجه شود و به آنچه بیشتر موردنیاز علاقهمندان شغل تهیهکنندگی است، پرداخته شود.
کتاب هنرتهیه کنندگی دررادیو به قلم علیرضادباغ پس از چندسال انتظارسرانجام توسط مرکز پژوهشهای صداوسیما به چاپ رسید وبه زودی دراختیارعلاقمندان قرارخواهدگرفت.این کتاب که بامقدمه ای از دکترحسن خجسته آغازمی شود، به عنوان راهنمایی برای علاقمندان هنرتهیه کنندگی رادیو به شمارمی رود و در شش فصل به شرح ویژگیهای شخصی وحرفه ای تهیه کننده رادیویی می پردازد.عناوین فصلهای ششگانه کتاب عبارتنداز:
فصل اول :کدام رسانه؟کدام پیام؟
فصل دوم:آیا من می توانم تهیه کننده رادیویی شوم؟
فصل سوم:کدام سوژه؟کدام موضوع؟
فصل چهارم:کدام طرح وکدام برنامه؟
فصل پنجم:روندتولید برنامه
فصل ششم :کلاس تجربه بایادداشتهایی از اساتیدارجمندخانم ماهدادتوکلی وآقایان مهدی سدیفی،ایرج برخوردار،محمدمهاجروامیرهمایون یزدانپور
بدیهی است، این کتاب به تنهایی نمیتواند از شخص مستعد یک تهیهکننده رادیویی بسازد، زیرا معتقدیم استودیو درسهایی به تهیهکننده میدهد که فقط در همانجا امکان تدریس آن وجود دارد و هیچ کتاب یا آموزشی به اندازه تجربه کردن نمیتواند به تهیهکننده کمک کند تا راههای موفقیت را بیابد. این هم خیال باطلی است که بگوییم شخص مستعد اگر در جو و فضای استودیو قرار گیرد، میتواند برنامهساز شود. علاقه و دانش یک بال پرواز هستند، اما این پرنده نیاز به بال دیگری هم دارد و آن آموزش و تجربه است. به همین دلیل فصل پایانی کتاب با عنوان کلاس تجربه فرصت مغتنمی است تا خوانندگان عزیز از نظرات تنی چند از پیشکسوتان و اساتید این حرفه برای مرور بعضی از مباحث کلیدی کتاب استفاده کنند.
امیدواریم مطالعه این کتاب برای تمام علاقهمندان به تهیهکنندگی رادیو مفید باشد؛ چه کسانی که در سازمانهای رسانهای فعالیت حرفهای دارند و چه کسانی که به تهیهکنندگی بهعنوان هنری مثل فیلمسازی علاقهمندند و بهصورت غیرحرفهای برنامه رادیویی میسازند.
آشنائی با مؤلف:
علیرضا دباغ متولد ۱۳۴۹ شیراز از۱۸ سالگی کار حرفه ای رادیوئی را با نویسندگی در رادیو شیراز آغاز کرد.ساخت صدها ساعت برنامه رادیوئی و تلویزیونی ازمهمترین دستاوردهای سالها تلاش وی در صداوسیما بوده است.وی دارای مدرک کارشناسی ارشد تحقیق درارتباطات از دانشاه صداوسیما و همچنین کارشناسی ارشد روزنامه نگاری از دانشگاه آزاداسلامی تهران مرکزی است . مدیریت طرح وبرنامه رادیو ایران، مدیریت گروه اجتماعی رادیوتهران،مدیریت گروه علمی آموزشی صدا ی مرکز آموزش صداوسیما،مدیرکلی نظارت وارزیابی رسانه های نوین و مدیرکلی برنامه ریزی ومطالعات راهبردی صداوسیما از جمله مسؤلیتهایش بوده است.وی که سال گذشته در ۴۴ سالگی به افتخاربازنشستگی نائل شده است هم اکنون درحال تحصیل درمقطع دکتری فرهنگ وارتباطات است .
فیلم
این روزها که با احساسات رقیق و دم دستی انسانی در سریال های بی ارزش ترکی مواجه می شوی ، بیشتر و بیشتر دلت برای یک فیلم خوب تنگ می شود . فیلمی که به تو ثابت کند ، مهم تر از موضوع ، نحوه ی پرداختن به آن است . این روزها به فکر فیلم «ارثیه ی فامیلی» می افتم . فیلمی که تاثیری ملودراماتیک باقی می گذارد . اما نه به صورت سطحی بلکه عمیق و فراموش نشدنی . این فیلم ساخته ماریو زورلینی است و در دهه ی شصت ساخته شده است . اثری با نشانه های به جا مانده از نئورئالیسم ایتالیا .
رم ؛ انریکو روزنامه نویس اهل فلورانس ، به طور ناگهانی و طی یک تماس تلفنی در می یابد که برادر کوچکترش لورنزو به مرض سرطان مرده است.این خبر او را در هم میشکند و آواره کوچه و خیابان می گردد در حالیکه یک آن یادآوری خاطرات کودکی ، جدا شدن او از لورنزو از اوان کودکی ، پیدا کردن دوباره برادرش و… او را رها نمی کند.انریکو محل کارش را ترک می کند و خانه نشین می شود و در این مدت و عشق و محبت خالصی که به برادرش داشته را نیز به یاد می آورد. محبتی که باعث شده بود ؛ او تمام همت خود را مصروف نگهداری از برادر کوچکترش کند تا از مبارزه با سرطان پیروز بیرون بیاید…