سید جواد بدیعزاده | روایتگر خزان عشق |خواننده و آهنگساز |شد خزان
سید جواد بدیعزاده (۱۲۸۱ تهران – ۱۰ دی ۱۳۵۸ تهران)
خواننده، موسیقیدان و نواساز ایرانی
زندگینامه
سید جواد بدیعزاده در سال ۱۲۸۱ شمسی در محله پاچنار تهران به دنیا آمد. پدرش آقا سید رضا بدیع کاشانی، ملقب به بدیعالمتکلمین، روحانی مشروطهخواهی بود که به سید اناری شهرت داشت. وی فرزندش را غالباً به مجالس وعظ و روضهخوانی خود میبرد تا با شیوه آوازخوانی مذهبی آشنا شود. بدیعالمتکلمین با تسلط کافی بر ردیف موسیقی ایرانی، پسر خود را نیز به فن آواز مؤذنی و روضهخوانی و تعزیه آشنا ساخت و او از تجربیات پدر استفاده کرد و به فراگیری گوشهها و ردیفهای موسیقی دستگاهی ایران پرداخت. جواد موسیقی ردیف سنتی و گوشههای بیشمار آن را از پدر و نیز از دایی خود میرزا یحیی سعید واعظین که او نیز از واعظان مشهور زمان خود بود، فراگرفت.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تدین و دوره متوسطه را در مدرسه آلیانس فرانسویها و سپس دارالفنون به پایان رساند و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۳۱ در مجلس شورای ملی استخدام شد و بهعنوان نماینده خدمت کرد.
خزان عشق
«خزان عشق» از آشناترین آثار بدیعزاده است که با نام « شد خزان » هم شناخته می شود. پیانوی این اثر را خود بدیعزاده نواخته است. این اثر در سال ۱۳۱۳ در پیوند با متنی عاشقانه از رهی معیری ساخته شدهاست.
شد خزان گلشن آشنایى باز هم آتش به جان زد جدایى
عمر من اى گل، طى شد بهر تو وز تو ندیدم جز بدعهدى و بى وفایى
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود عشق و وفا دارى با تو چه دآرد سود
آفت خرمن مهر و وفایى نو گل گلشن جور و جفایى
از دل سنگت آه….. دلم از غم خونین است
روش بختم این است…… از جام غم مستم
دشمن مى پرستم تا هستم
تو و مست از مى به چمن چون گل، خندان از مستى بر گریه من
با دگران در گلشن نوشى مى من ز فراغت ناله کنم تا کى؟
تو و نى چون ناله کشیدن ها من و چون گل جامه دریدن ها
ز رقیبان خوارى دیدن ها دلم از غم خون کردى
چه بگویم چون کردى دردم افزون کردى
برو اى از مهر و وفا عارى برو اى عارى ز وفادارى
بشکستى چون زلفت عهد مرا دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طى ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کى نمى کنى اى گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم تا کى بى تو بود
از غم خون دل من آه از دل تو
گر چه ز محنت خوارم کردى با غم و حسرت یارم کردى
عشق تو دارم باز بکن اى گل با من هر چه توانى ناز
هر چه توانى ناز کز عشقت مى سوزم