احمد عزیزی غزل خداحافظی سرود
احمد عزیزی شاعر صاحب سبک و از پدیده های شعر انقلاب اسلامی عصر امروز پس از ۹ سال و یک روز بستری بودن در بیمارستان و درحالت کما آخرین غزل زندگی را سرود و به دیدار حق شتافت. او را به مثنوی های متفاوتش می شناختند و شطحیاتی که حال وهوای شوریدگیش را بیان می کرد. تشبیه و استعاره ها در شعر او به زیبائی خودنمائی می کرد. گاه از یاسها می سرود و با بوی مهربانیش یاد حضرت زهرا می کرد و گاه با شطحی پرده های اشرافی گری در جامعه انقلابی را کنار می زد که عجب اوضاع قشم در کیشی است!
احمد عزیزی در سال ۱۳۳۸ در استان کرمانشاه در خانواده ای شیعه مذهب و اهل ذوق و هنر دیده به جهان گشود. طبع شاعری را از پدر به ارث برده بود که گمنامی را بر نام و رنگ ترجیح داده بود. پس از شروع جنگ تحمیلی به تهران مهاجرت کرد و در روزنامه جمهوری اسلامی به کار مشغول شد. او در عمر کوتاهش تا قبل از بیماری هولناکی که ۹ سال آخر زندگیش را روی تخت بیمارستان رقم زد آثار منظوم قابل توجهی از خود به جا گذاشت. که مهمترین آن مجموعه شعر کفشهای مکاشفه بود.
سرانجام عصر امروز ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۵ مرغ جانش از قفس پرکشید. و این هم غزلی از او……
میرسد این مژده از گلشن به گوش مرغ حق هرگز نخواهد شد خموش
گر به تاراج خزان گلبن رود خون رز خود در قدح آید به جوش
در غمت ای راحت روح و روان دل به درد آمد -خدا- جان در خروش
روحش شاد