تاملی در سیر تاریخی داستان نویسی و اندیشه جهانی شدن به قلم حامد حبیبی-قسمت ششم

در قسمت پنجم مقاله آقای حامد حبیبی صحبت از امپراطوری هالیوود بود و اینکه خالقان یهودی هالیوود یک جنگ سینمایی بر مبنای رویای آمریکایی به راه انداختند و صنعت سینما به یکی از بزرگترین بنگاه های اقتصادی جهان و خط مقدم تهاجم تمدنی تبدیل شد و از سال ۲۰۰۰ فعالیت آینده گرایی هالیوود شدت گرفت که فنداسیون مبانی عرضه  شده در هالیوود در عصر رنسانس تراژدی پایه ریزی شده بود.

۶-جادوی سینما

در اندیشه جهانی شدن شاهد درگیری تمام عیار نیروهای خیر و شر هستیم. یعنی دو مولفه مهم وجود دارد؛ که همان موعود و دجال هستند که به عنوان مسیح و ضد مسیح شناخته می شوند. با ظهور نظریه «یوشی هیرو فرانسیس فوکویاما»[۱] مبنی بر پایان تاریخ در کتاب «فرجام تاریخ و انسان واپسین»؛[۲] وی لیبرال دموکراسی را آخرین مدل حکومتی و فرجام تاریخ می داند و بالتبع بشریت باید بپذیرند که تنها منجی و نجات بخش آنها سیستم لیبرال دموکراسی آمریکاست.[۳]

در این دوره سیر تبلیغاتی هالیوود، مدل جدیدی به خود گرفت و آمریکا طبق نظریه جهانی شدن برآن شد که خود را در افکار عمومی، به نوعی نجات دهنده زمین، مسیح آخرالزمان و نجات بخش عنوان کند. یک تراکم اطلاعاتی بسیار زیاد را در این بخش در هالیوود شاهدیم.

هالیوود برای تحقق این هدف باید اولا شوربختی آینده بشر را در فیلم هایش خوب به تصویر بکشد و بعد تصویری از شیطان ارائه دهد که برای همه هستی و حیات بشر خطر آفرین باشد و در مقابل باید یک ناجی را معرفی کند که به نوعی پدر معنوی انسانها است و معمولا یک آمریکایی یا یهودی است که نمادی از موجودات نیمه جاودان هستند. یعنی هندسه این نجات بخشی فقط در آمریکا و اسراییل و بین صهیونیست هاست که پسران خدا محسوب می شوند.

هالیوود یک ساختار سحرآلود برای سلطه بر مخاطبان دارد. هنر هفتم یا سینما که می توان آن را جادوی هزاره سوم نامید، چشمان هر بیننده ای را مسحور و محو تماشای خود می کند.

سینما گران مانند قصه گویان و داستان سرایان تور سحر آمیزی بافته اند که با القائات ذهنی و چشمی تمام تفکر و تخیل بینندگان و شنوندگان را در دام خود گرفته و به آموزش آنان و تربیت انسان تراز تمدن خود می پردازد. انسانی که مناسب زیست-فرهنگ و زیست-سیاست رویای آمریکایی باشد و آمال او زندگی در دهکده ای است که نظام جهانی لیبرال دموکراسی بر آن حاکم و ارباب آن هم آمریکا باشد. باید از واقعیت عصر امروز گفت که امپراطور بلا منازع سرزمین یک اینچی چشمان انسانها هالیوود است.

ساخت فیلمهایی چون “هری پاتر”، “ارباب حلقه ها”، “هابیت”، “آواتار”، “نارنیا”، “نبرد تایتان ها” و… که سینماهای دیگر را هم با تولید محصولات تقلیدی چون “هزارتوی پن” مسحور خود کرده، تبلوری از حکومت مقتدرانه هالیوود در چشم و ذهن مخاطب است و نشان از این دارد که وارد عصر جدیدی از تاریخ شده ایم. عصر ترانس مدرنیسم که سحر و جادو و تداخل با عالم اجنه در آن دو شاخصه مهم است.

همپوشانی نظریات فرانسیس فوکویاما به عنوان یک تئوریسین و عملکرد «جری فالول»[۴] به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی و البته پشتیبانی تلوزیون و هالیوود از این دو تن بسیار قابل تامل است. فالول کشیش رسمی کاخ سفید (یکی از معروف ترین «تلی وانجلیست»[۵]های آمریکا) در ژوئن ۱۹۸۰ تظاهراتی را در پایتخت های ایالات متحده پنجاه گانه امریکا با عنوان «من عاشق امریکایم»[۶] برگزار نمود که از ۲۱۵ ایستگاه تلوزیونی آمریکا پخش شد و شعار این راهپیمایی چنین بود: «آمریکا تو خیلی جوان هستی که بمیری»[۷]. فالول معتقد است که سیاست و اخلاق از دیانت جدا نیست. فوکویاما هم در سال ۱۹۸۹ نظریه پایان تاریخ را مطرح کرد که طبق آن به بشر القاء می کند که فرجام تاریخ از آن آمریکاست و صراحتا می گوید که برای غرب هم باید امام زمان و کربلا بتراشید. و فالول که موسس جنبش سیاسی مذهبی «احیا آمریکا برای خداوند» بود، در راستای نظریات فوکویاما بازار تبلیغ ایوانجلیست را رونق داد.

ادامه دارد…

[۱] Yoshihiro Francis Fukuyama

[۲] the End of History and the last man

[۳] ر.ک: فوکویاما، فرانسیس، پایان تاریخ و انسان واپسین، ترجمه عباس عربی و زهره عربی، تهران:سخن کده، ۱۳۹۳ – فکویاما، فرانسیس، پایان نظم، ترجمه غلامعباس توسلی، تهران:حکایت قلم نوین، ۱۳۸۵

[۴] jerry falwell

[۵] Televangelist

[۶] I Love America

[۷] America You Are Too Young To Die

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 1 = 1