داستان تعاملی پنج ریشتر تهران|فصل ششم|بهجت|قسمت اول

داستان “بهجت” ، فصل ششم از داستان تعاملی “پنج ریشتر زلزله” به قلم گلپر فصاحت است. داستان “پنج ریشتر تهران” داستانی است با محوریت وقوع زلزله در شهر تهران که هر نویسنده آن را با قلم خود و از زاویه ی دید خاصی به تصویر کشیده. این مجموعه داستان ، به صورت سریال در سایت هنرلند به اشتراک گذاشته می شود.

بهجت

گلپر فصاحت

قسمت اول

لباس فروزان را نشان کرده بود . یک بلوز نارنجی بود که وسط آستینش بندینک داشت و فروزان هیچوقت بندینکش را نمی بست . میشد گوشه ی بندینک را قیچی کند . اکبر گفته بود که دعا نویس گفته یک تکه ی کوچک بریده شده از لباس کفایت میکند . منتها لباس باید همانی باشد که او همیشه میپوشد . نه لباسی که دیر به دیر تن میکند . بهجت حواسش را جمع کرده بود و این بلوز نارنجی را قبلا هم تن فروزان دیده بود .
دیده بود که جمعه فروزان آن را انداخته بود در ماشین لباسشویی و شنبه هم خشک شد بود و لابد حالا هم آن را در کشوی لباسهایش گذاشته بود .فقط بهجت نمیدانست که کدام کشو مال فروزان است و کدام مال طوفان .


اکبر میگفت : تهران که نشد جای زندگی . آن هم در طبقه ی سوم و بدون حیاط . آن هم آپارتمان پنج طبقه ی ده سال ساخت. همه اش هم زیر سر فروزان است . پسرمان را پابند تهران کرده . وگرنه ،هم طوفان میتواند انتقالی بگیرد وهم از خدایش است که در شهر خودش زندگی کند .
آخر فقط همین یکی پسر بود. آن سه تای دیگر دختر بودند که با شوهر و بچه هایشان ، می آمدند و میخوردند و میرفتند. طوفان خوب بود کنارشان باشد تا باری از دوششان بردارد که او هم سیصد کیلومتردورتر بود. میگفت باید دهان فروزان را ببندیم . گفته بود قیچی خودت را ببر . میگفت کار شیخ ناصر دعانویس حرف ندارد. بهجت پرسیده بود یعنی میشود کاری کرد که اینها بیایند نوشهر ؟ و اکبر گفته بود که اگر پارچه لباس را مثلثی ببرد ، کار تمام است.

از آن ظهرهایی بود که اگر بهجت در خانه ی خودش بود ، حتما برای چند دقیقه دست از جارو کردن حیاط یا سابیدن قابلمه ها برمیداشت. مینشست روی پله ی ایوان و ابرهای کیپ آسمان و بارش نم نم باران را تماشا میکرد . اگر در خانه ی خودش بود ، حتما اکبر دو سه تا اردک و چند تا ماهی سفید خریده بود. او هم در حالیکه به اکبرغر میزد که چرا ندادی پر اردکها را با ماشین پر زنی بکنند، چاقوهایش را می آورد و مینشست کنار حوض حیاط و شروع میکرد به پاک کردن ماهی ها.

ادامه دارد…

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 23 = 28