داستان کوتاه رستگاری اثر حسین شکر بیگی

حسین شکر بیگی شاعر و داستان نویس ایلامی کارنامه درخشانی در ادبیات و همکاری با مطبوعات دارد او که از ۱۹ سالگی به طور جدی کار ادبی را آغازکرد روز به روز به پختگی نزدیک تر می شود. داستان کوتاه رستگاری که در شماره دوم فصلنامه سرزمین هنر به چاپ رسیده است گواه خوبی برای این مدعاست…

فکر نمی­کردم حتی بخواهد به من نگاهی بیندازد. البته این بی­اعتنایی برای من غیر منتظره نبود، همه­ی آن­ها من را هیچی حساب نمی­کردند. بارها در آینه نگاه کرده­ام ببینم این ببویی که هیچ کس تحویلش نمی­گیرد، چه شکلی­ست؟ در آینه آدم بی­نوایی می­دیدم که آزارش به مورچه­ای که نمی­رسد هیچ، حتی مذبوحانه می­خواهد گرهی از گره­های فرو بسته­ی دنیا را باز کند؛ اگرچه برای این چهره، این کار کمی جاه­طلبی به حساب می­آید. ولی خوب، می­آیی گرهی باز کنی، گرهی به گره­های خودت اضافه می­شود. کار دنیاست دیگر.

می­ترسیدم بگویم “هِی” و او با کله فرود بیاید بر آسفالتِ سفت و سیاه و خلوتِ کله­ی سحر. کاملاً مصمم به نظر می­رسید، ولی به هر حال من آنجا بودم و باید کاری می­کردم؛ گیرم نه او و نه هیچ کس دیگری از من نخواسته بود که بیایم آنجا و به این بابا کمک کنم. راستش دیگر خیلی وقت بود از من ناامید شده بودند و بهم زنگ نمی­زدند. بعد از چند خرابکاری و گندی که بالا آورده بودم، اعتمادشان را به من به کلی از دست داده بودند. ولی به هر حال من آنجا بودم و باید یک بار دیگر شانسم را امتحان می­کردم. شاید هم واقعاً قصد دیگری داشت، مثل من بی­خوابی به سرش زده و آمده بود که هوایی بخورد، اما موقعیتی چنین لرزان برای هوا خوری کمی دور از ذهن می­نمود. من بودم و او؛ با آن موهای بلند و لخت که نسیم تکانش می­داد و یک بَری می­ریختشان روی صورتش. این البته کمی دلسردم می­کرد، ولی لااقل خودم را که می­توانستم راضی کنم. هرچند آمادگی­اش را نداشتم، برای تماشای طلوع خیره کننده­ی خورشید آمده بودم و حالا به این بابا برخورده بودم. نمی­توانستم به طلوع خیره­کننده و زیبای خورشید خیره شوم؛ چیزی که فکر می­کردم بزرگ­ترین کشف زندگی­ام است، ولی خوب من مثل گنجشکی با دیدن این صحنه­ها هیجان زده می­شوم و…لعنت!

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

گفتم: “من هر صبح می­آم طلوع خورشید رو تماشا می­کنم، کار همیشه ­مه.”…..

متن کامل این داستان را در صفحات ۲۳ تا ۲۹ شماره زمستان ۱۳۹۵ فصلنامه سرزمین هنر مطالعه فرمائید.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

61 + = 70