“دراکولا ” اسیر سانسور یا بازی با آگاهی مخاطب؟

رضاعطاران به موجب موفقیت های هنری که با بازی در فیلم های طبقه حساس، رد کارپت و کلاشینکف کسب کرد، با سودآوری ۱٬۶ میلیارد تومان، سودآورترین بازیگر سینمای ایران در سال ۱۳۹۳ لقب گرفت البته بدون احتساب فیلم من سالوادور نیستم که به تازگی اکران شده است !

دراکولا جدیدترین فیلم رضا عطاران، فیلمی به شدت وسوسه انگیز است که تماشاگران را به خوبی به سالن های سینما می کشاند. فروش حدود پانصد میلیونی در فاصله چند روز، به خوبی گویای این است که اسم ستاره این روزهای سینمای ایران، چشم بسته هم می فروشد. البته از حق نباید گذشت، ایده فیلم، مثل همه ایده های عطاران بسیار جالب و بکر است. تصور دراکولایی که به دلیل انتخاب غلط طعمه هایش، درگیر اعتیاد شده، تصوری خنده آور است. اما برای ساختن یک فیلم خوب، ایده قوی کافی نیست.

فیلم سوم عطاران روایت یک زوج «دراکولا» با بازی دیدنی لوون هفتوان و ویشکا آسایش است و از قضا لوون هفتوان اجازه ندارد خون کسی را بخورد. او اما دور از چشم همسرش که از خوردن خون مردم منعش کرده، معتادان را می‌دزدید و خونشان را می‌مکد و از همین طریق… . این تازه شروع داستان است و سلسله وقایعی که در «دراکولا» میدهد

ویشکا آسایش، لوون هفتوان، سیامک انصاری، ژاله صامتی، لیلا بلوکات، امید روحانی، محمود نظرعلیان، نیما راد، عباس محبوب، صادق حسنی، فروغ لسانی، فریده گل محمدی، محمد عدالت‌زاده، ژیلا دائی، علی مهربانی، محمود بیاتی، علی دوریش، سپیده جمالزاده و بازیگران خردسال سوگل محرابی و آرش دوست محمدی بازیگران سومین فیلم عطاران هستند.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

اما ۱۵ مورد  اصلاحیه که باعث حذف ۱۳ دقیقه‌ای فیلم شده در نوع خود قابل توجه است، چرا که نسبت قابل توجهی از زمان یک فیلم را شامل می‌شود و اتفاق غیرمرسومی در سینمای ایران است. با این حال پرسش اساسی این است که آیا این اصلاحیه آسیب جدی به فیلم وارد کرده و یا نقش آفرینی بازیگران از جمله لوون هفتوان را کمرنگ ساخته است؟

در مقابل عده ای معتقد اند دراکولا ”  با اعتماد، شوق و مهمتر از همه شعور مردم بازی کرده است .

فیلم بجز تعریف کردن داستان یک خطی دراکولای معتاد که حالا می خواهد ترک کند،  موضوع دیگری ندارد. متاسفانه، شاهد خرده داستان هایی که با کمک آن داستان اصلی جلو برود هستیم، شاهد شخصیت پردازی های مناسب نیستیم، بجز دراکولا که در فاصله چند دقیقه به صورت مونولوگ خود را به تماشاگر معرفی می کند، بقیه شخصیت ها برای تماشاگر شناسانده نمی شوند و این خبط بزرگی است که حداقل از عطاران انتظار نمی رفت. از جمله دکتر یا راننده آژانس یا حتی صدف سرایدار منزل هیچ کدام تعریف درستی از نقش خود ندارند. بدتر از آن تلاش های فیلم برای به تصویر کشیدن مناسبات جدید خانواده ها و علایقشان و نشان دادن نفوذ عمیق شبکه های اجتماعی به جایی نمی رسد،  از اواسط فیلم به بعد دیگر شاهد چیز جدیدی در فیلم نیستیم، و با توجه به کوتاه بودن زمان فیلم (هشتاد و شش دقیقه)، تماشاگر در پایان فیلم به شدت دچار سردرگمی شده و نمی تواند رابطه منطقی بین همه توضیحات و سکانس نهایی بیابد.

عکس هایی که از سیامک انصاری و رضا عطاران با گریم دراکولایی در رسانه ها منتشر می شود را در فیلم نمی بینیم، و واقعا جای تامل است که چرا تماشاگر باید اینطور رودست بخورد.
شاید علاوه بر انتظارات مردم از عطاران که در فیلم برآورده نشد  پایان بهتری را ازاین  فیلم انتظار میرفت .

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

51 − 44 =