نقد شعر در دهه ی هفتاد هجری شمسی ایران(بخش سوم)

طی حدود دو دهه ی اخیر تجاربی در کشور ما اتفاق افتاد که به ناخودآگاه جمعی جامعه اضافه شد. نکاتی که در بحث کانون های شعر و ادب و اقبال به آنها قابل ذکرند:

و: وجود تعصبات نسبت به برخی شعر های قدیمی و ادبیات کهن این مرز و بوم گاهی آنچنان شدتی می یابد که اشعار کهن دست افزار برخی می شوند که نمونه های تازه و نوگرای ادبیات را منکوب کنند. در این راستا نباید فراموش کنیم که همین اشعار کهن، یعنی اشعار کسانی همچون حافظ نیز، در زمان خود توسط اشعار کهنه تر از خود منکوب می شدند، بطوری که آنها نیز در زمان حیات خود از دست کهنه پرستان به آرامش و آسایش نرسیدند و در گمنامی مردند. روالی که هنوز ادامه دارد و گویی مردم و اهالی ادبیات، حقیقتی به این وضوح را نمی بینند یا فهم نمی کنند و میشود در متن سخنرانی ها و حرافی های بی سر و تهِ برخی از ادبیاتچی ها یاوه هایی شنید که به خودی خود منکوب کننده ی خلاقیت ها و علایق نسل جدید شعر و ادب میشود.

ز: متاسفانه اندک بودن مطالعه و سوادهای شنیداری ای که امروزه فضاهای مجازی نیز به آن دامن زده اند و بیسوادان مدعی ساخته اند، در جایگاه خود باعث ایجاد ضعف های بزرگی در عرصه ی نقد شده اند. عرصه ای که در سال های اخیر با بدفهمی پست مدرنیسم، بدفهمی و تحریف هرمنوتیک پساساختارگرا و بسیاری تعاریف تازه در ادبیات و فلسفه ی هنر و زیبایی شناسی و نظریات ادبی، شاهد یاوه گویی ها و آسیب های جدی ای به پیکره ی خود بود.

خلاصه علاوه بر آنچه از آن سخن رفت، اهالی ادب عوامل فراوانی را به میان آورده اند و هر کدام لیستی را به عنوان آسیب های وارده به کانون های شعر و ادبیات ارائه نموده اند. عواملی که میتوان بدانها اشاره کرد:

نوچه پروری، فقدان معیار و ملاک مناسب در انتخاب آثار برتر در مسابقات، خشک اندیشی و اقتدار بیش از اندازه ی نسل خشک و کم انعطاف در ادبیات و میانکوب شدن نگاه های نو و خلاقانه در عرصه ی شعر و ادبیات، از میان رفتن بسیاری تشکیلات غیردولتی و کانون های شعر، فقدان حمایت مالی، سوء مدیریت و نصب مدیرانی که چیزی از ادبیات و هنر نم یدانند، عدم انعطاف اهالی شعر و ادبیات برای ایجاد تغییرات بنیادین در آثار خود ( چه به لحاظ ساختار اثر و ایجاز امروزی، و چه به لحاظ قالب عرضه ی آثار خود به عنوان کتاب صوتی یا میکس با موسیقی یا…) و بسیاری موارد دیگر نیز در جایگاه خود آسیب های جدی ای به بدنه ی شعر و کانون های شعر وارد ساخته اند که برخی جبران ناپذیر به نظر میرسند.

لذا شاید با توجه بیشتر به نگاه مخاطب محور و در نظر گرفتن شرایط امروز بتوان راهکار و رویکردی تازه یافت تا شعر و کانون های شعر دوباره رونق قبلی خود را باز یابند و شاهد شکوفایی شعر و ادبیات در میهنمان باشیم.

مستندات:

کانون های شعر دهه ی هفتاد شیراز : کانون شعری که در دهه ی هفتاد در کانون جهاندیدگان واقع در پارک خلدبرین شیراز برگزار میشد. در این کانون شعر بنده با دوستانی آشنا شدم که برخی از آنها همچون کاوه بهبهانی (پژوهشگر و مترجم و مدرس فلسفه ی هنر که آثاری مکتوب و صوتی از او وجود دارد.) آرش الله وردی ( او در اواخر دهه ی هفتاد در این کانون حضور یافت و نخستین تجربه ی خود از دکلمه ی شعر خود و نقد اثرش را از همان کانون ادبی دارد. او نیز چند دفتر شعر از نشر چشمه و نشرهای دیگر به چاپ رساند و از چهره های سرشناس شعر استان و کشور به شمار میرود.) زنده یاد حسین شفاعت ( وی در سال هشتاد و سه دار فانی را وداع گفت. از او یکی دو دفتر شعر با گویش شیرازی پس از مرگش به چاپ رسید) و بسیاری بزرگان شعر و ادب استان که در دوران جوانی و نوجوانی شان عضو آن کانون شعر بودند.

زنده یاد منوچهر چهره نگار: یکی از سرشناس ترین چهره های هنری استان فارس به شمار میرود که عکس های ارزشمندی از او به یادگار مانده است. مادر او نخستین زن رتوشگر جهان به شمار میرود. منوچهر در خانواده ی عکاس (نخستین عکاسان حرفه ای ایران و بنیانگذاران نخستین آکادمی های عکاسی کشور) چشم به جهان گشود. او پس از تحصیل و اخذ مدرک کارشناسی ارشد خود سال ها به تدریس هنرهای مختلف پرداخت. به جز عکاسی، از او آثار هنری ای در زمینه ی مجسمه سازی وبه یادگار ماند. منوچهر چهره نگار سال ها از مجموعه ی عکس های خاندان چهره نگار نگهداری کرد و مدتی رییس انجمن خوشنویسان ایران را نیز به عهده داشت. منوچهر چهره نگار در سال هشتاد و پنج دار فانی را وداع گفت. بنده نیز در دوران کودکی و نوجوانی افتخار شاگردی استاد را داشتم و آنچه از ادبیات و شعر در ریشه ی نوشته هایم تعبیه نمودم، وامدار استاد منوچهر چهره نگار است.

منابع و مستندات:

کتاب جهان و تاملات فیلسوف، نوشته ی آرتور شوپنهاور، ترجمه رضا ولی یاری

کتاب نقد ادبی، سیروس شمیسا

کتاب تاریخچه ی عکاسی شیراز، تدوین منصور صانع

نشست آسیب شناسانه کانون های شعر و ادب، نگارخانه وصال شیراز، دی ماه هشتاد و هشت

نششست آسیب شناسی ادبیات داستانی دفاع مقدس، بنیاد شهید استان فارس دی ماه نود و چهار

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

42 − 33 =