نقد فیلم های سی وچهارمین جشنواره فجر:«لاک قرمز»

خلاصه فیلم:

یک خانواده پنج نفری با پدری معتاد در یکی از خانه های ویرانه جنوب شهر زندگی می کنند.پدر ،مادر و دختری ۱۶ ساله ،به همراه برادر و خواهری کوچکتر.

پدر معتاد که از پس مخارج خانواده برنمیآید در خانه نجاری می کند و عروسکهای چوبی می سازداما همسرش را کتک می زند و فحش می دهد.او در اولین سکانسهای فیلم از پشت بام سقوط می کند و میمیرد!

مادر می ماند و سه فرزند ش و بی پناهی بی پولی!او سعی می کند دخترش را به شهرستان بفرستد تا با خاله اش زندگی کند و خودش هم برای کار کردن به منزل دیگران برود.دختر مخالفت می کند و نمی رود .مادر در اثر سقط جنین دچار خونریزی می شود و همزمان دختر برای فروش عروسکهای چوبی پدر به بازار میرود و از آنجا که پدر اندکی مواد مخدر در لباس عروسکها پنهان کرده دستگیر می شود و از ترس هیچی نمی گوید پس از بازگشت متوجه می شود که مادرش از خانه رفته و برادر و خواهر کوچکش را به بهزیستی سپرده اند.همزمان صاحب خانه برای تخلیه منزلش اصرار دارد.عمو و خاله بچه ها هم مسوولیتی در قبال آنها احساس نمی کنند.مادر پس از مدتی در بیمارستان روانی پیدا می شود که کاملا مجنون و دیوانه است!دختر برای پس گرفتن خواهر و برادش از بهزیستی اصرار میکند در حالی که سر پناه و هیچ پشتوانه مالی و در آمدی ندارد.دادگاه صلاحیت دختر را برای سرپرستی بچه ها تایید می کند و او برای درآمد به دنبال فروش عروسکهای چوبی پدر است و می خواهد بچه ها را برگرداند.

عوامل فیلم

کارگردان:سید جمال سید حاتمی

بازیگران:پانته آ پناهی ها،بهنام تشکر،پردیس احمدیه،مسعود کرامتی

فیلم نامه:امیر عبدی،مدیر فیلمبرداری:محمد رضا سکوت،تدوین:حمید نجفی راد،طراح صحنه و لباس:مرتضی پور حیدری،طراح چهره پردازی:ایمان امیدواری

مدیر صدابرداری:مجید هاشمی پور،عکاس:علی حمید نژاد،موسیقی:انتخابی،صدا گذاری:محمود موسوی،تهیه کننده:کامران مجیدی

نقد فیلم

سید جمال حاتمی حدودا ده سال با کمال تبریزی به عنوان دستیار کارگردان کار کرده،در کارنامه او ساختن چند تله فیلم نیز وجود دارد.تله فیلمهایی که اصولا برای کودکان و نوجوانان ساخته و از جشنواره های کودک نیز جوایزی گرفته است.

این بار فیلم بلند و اول حاتمی در باره کودکان است نه برای کودکان.فیلمی که از منظر یک دختر ۱۶ ساله به نام اکرم روایت می شود که نقش او را (پردیس احمدیه) بازی می کند.

در سینمای اجتماعی امروز ،شاید گفتن از تلخی ها و ناکامی ها و معضلات اجتماعی مد روز شده و فیلمسازان سعی می کنند با بیان این تلخی ها خود را به جامعه نزدیک کنند و زندگی آنها را باز نمایی کنند اما در این فیلم حاتمی بی گدار به آب زده است!

در اینگونه فیلمها واقع گرایی حرف اول را میزند.شکی نیست که باید سیاهی ها و تلخی ها را دید اما در کنارش باید به طور مطلق سیاه بین و تلخ بین نبود.

در این فیلم هر چند دقیقه یک بار موتیفی از تلخی و ناکامی و معضلات اجتماعی که همگی بر بستر اتفاق پیش می روند کنار یکدیگر قرار می گیرند و گلیم سیاهی را می بافند که به هیچ آبی سفید نمی شود!

آیا فیلم واقع گرایانه این است؟ اینکه در یک فیلم فقط و فقط تلخی ها را بگوییم و هی غر بزنیم و تمام بار دنیا را اتفاقا بر روی دوش یک دختر ۱۶ ساله بگذاریم این یعنی سیاه نمایی! این یعنی تزریق یاس به جامعه! این یعنی ایجاد عصبییت برای مردمی که سعی می کنند با سینمای اجتماعی ارتباط برقرار کنند!

لاک قرمز سید حاتمی به شدت از سوی فیلم نامه ضربه خورده است.خودتان قضاوت کنید:

در ده دقیقه اول فیلم……پدر از پشت بام سقوط کند و بمیرد……چند پلان بعد …مادر سعی کند دختر نوجوانش را به منزل خاله ای در شهرستان بفرستد…چند پلان بعدی…صاحبخانه با کمال بی رحمی بیاید و تقاضای تخلیه خانه را بکند و پول پیش خانه را که قبلا به پدر معتاد خانواده پس داده طلب کند…..چند پلان بعد مادرسقط جنین کند و بعد از خونریزی مدتها گم شود و در چند پلان بعدی او را در کسوت دیوانه ای زنجیری در تیمارستان پیدا کنی…در چند پلان موازی دختر ۱۶ ساله ای را در حالی که عروسکهای چوبی می فروشد به جرم حمل مواد مخدر دستگیر کنند و دستبند بزنند.موادی که پدرش در لباس یکی از عروسکها پنهان کرده بود…چند پلان بعد برادر و خواهر کوچکت را به بهزیستی ببرند و تو هی اصرار کنی که آنها را به خانه باز گردانی ،خانه ای که وسایلش را کنار حیاط جمع کرده اند و مشغول نقاشی آن هستند تا به دیگری اجاره اش دهند…چند پلان بعد عموی دختر بدون هیچ تعصبی روی بچه ها ی برادرش ،از مسوولیت سر باز بزند….چند پلان بعد ،خاله بچه ها برایش سرنوشت خواهر گم شده و بچه های بی پناهش اصلا ب مهم نباشد…..و پلانهای دردناک پی در پی…قاضی مملکت به دختری ۱۶ ساله تاییدیه بدهد که او می تواند سر پرستی بچه ها را داشته باشد و مددکار اجتماعی و کارشناس بهزیستی و پلیس و خاله و عمو و همه آدمهای دور و اطراف،ادمهایی نادان و از خدا بی خبر نشان داده شوند که همه دست به دست هم داده اند تا یک دختر ۱۶ ساله را در جامعه ای بی در و پیکر و گل و گشاد رها کنند!!!!

اصلا فکر کنید جامعه ما خیلی بد،اصلا فکر کنید مسوولان ما خیلی بی فکر،اصلا فکر کنید مددکار اجتماعی ما یک غیر مددکار ضد اجتماعی اما چرا روابط عاطفی و اخلاقی بین انسانها و آدمها را لگد مال می کنید؟؟؟!

چرا عمو و خاله ای را که ارتباط خونی با هم دارند و دستشان هم به دهنشان می رسد اینقدر بی احساس و بی عاطفه جلوه می دهید؟

اصلا نمی خواهم این فیلم را با فیلم (ابد و یک روز) مقایسه کنم زیرا که فاصله شان زمین تا آسمان است اما خانواده های بد بخت لحظه های خوشی هم دارند که کنار هم سپری کنند و در لحظه های تنهایی و بی کسی پشت هم باشند!

laake ghermez
لاک قرمز

اما فیلم لاک قرمز یک سیاه نمایی مطلق بود از زندگی!

یک سیاه نمایی مطلق بود از جامعه و روابط اجتماعی!

یک سیاه نمایی از روابط انسانی ،هر چقدر سعی کرده بود دختر ۱۶ ساله را در مقابل خواهر و برادرهایش مسوول و عاطفی جلوه دهد اما سفیدی به فیلم نامه برنگشت!

صاحب خانه کارگری که خودش هم در محله پایین شهر زندگی می کند و خودش طعم فقر را چشیده که حتی راضی می شود پول پیش خانه را برای رونق کسب و کار پدر خانواده به او برگرداند چگونه یک باره ۱۸۰ درجه تغییرمی کند ؟! مددکار اجتماعی که در تمام جهان شغلش و کارش بررسی نقاط آسیب زای جامعه است چگونه عنان شغل و اندیشه اش را یکباره به دست اصرارهای یک دختر ۱۶ ساله می دهد؟

قاضی لاک قرمز که در مسند قضاوت نشسته چگونه می تواند در یک گفتگوی چند دقیقه ای با یک دختر نوجوان او را آماده سرپرستی خواهر و برادرش اعلام کند؟آن هم بدون داشتن سر پناه و در آمد؟

خاله ای که در روز مراسم عزاداری شوهر خواهرش حتی روی لاک قرمز دختر حساس است و می گوید آن را پاک کن چگونه یکباره به سرنوشت خواهر و خواهر زاده هایش بی تفاوت می شود؟و عموی بچه ها هم همچنین و صدها پرسش بی پاسخ دیگر!

چرا سعی می کنیم اینقدر روابط اجتماعی و خانوادگی را سست و بی اساس جلوه دهیم؟ چرا سعی می کنیم با کنار هم چیدن تمام بدبختی ها آن هم فقط در زندگی یک نفر – که البته هیچکس نمی تواند وجودشان را در جامعه نفی کند-جامعه خودمان را جامعه ای ویران نشان می دهیم که هیچ راه نجاتی ندارد.

آیا می دانید که بدون پژوهشی همه جانبه این فیلم می تواند چه آثار مخربی بر جامعه داشته باشد؟

رها کردن قهرمان داستان در ۱۶ سالگی با عروسکهایی که برایشان لاک و ماتیک قرمز زده و نشان دادن تصویر او از پشت که مقنعه اش را با یک روسری سفید عوض کرده و لابد چهر ه خودش را هم مثل عروسکهایش تغییر داده در یک جامعه گل و گشاد یعنی چه؟؟؟!!!

لاک قرمز از سوی فیلم نامه ای که بنیانی در پژوهش علمی ندارد ،ضربه فراوان خورده است اما نمی توانم به چند نقطه قوت آن از لحاظ کارگردانی و اجرا اشاره نکنم.

لوکیشنهای متعدد و خارجی،گریم و بازی خوب پانته آ پناهی ها،بازی گرفتن از یک نوجوان تازه کار(پردیس احمدیه)،بازی کوتاه بهنام تشکر در یک نقش متفاوت نشان از این داشت که کارگردان کارش را بلد است اما کاش فیلمنامه ای را می ساخت مثل صحنه سوارشدن دختر به چرخ و فلک تا او را بالا ببرد ،بالای بالا….!!!!

ممکن است شما دوست داشته باشید
11 نظرات
  1. ماهداد توکلی می گوید

    خسته نباشید ازفیلم دیدن هاى بدیانه چندان خوب ولى ممنون که به ما اگاهى مى دهى که وقتى اکران شدند کدام راانتخاب کنیم.
    داده هاى یک اثراجتماعى وتاثیرگذار چه باید باشد مشکلى است که کارگردان به جستجوى ان نرفته. فیلم براى دل خودش شایدساخته شده نه براى مردم. البته کارگردان ها این کار را
    ممکن است انجام دهند اما نه براى عام بلکه براى قشرى خاص که نگاهى هم سو داشته باشند
    البته حرف هاى من براساس نقد شماست وانچه دریافته ام. اگرنه قضاوت بدون دیدن فیلم شاید کاردرستى نباشد. موفق باشید.

  2. مهدی می گوید

    با سلام
    خانم برزویی عزیز
    موسیقی متن فیلم انتخابی نبوده و کار گروه “مه” می باشد.
    تشکر از توجه شما.

  3. علی می گوید

    سلام
    بسیار نقد مغرضانه و بدی بود

  4. حمید می گوید

    سلام
    واقعا راست گفتید ، بهتره یکم هم کارگردان های عزیز ما تصویر بهتری از جامعه ارائه بدهند
    خدایی یه آدم خارجی این دسته فیلم ها رو ببینه در مورد جامعه ما چه فکری میکنه
    من نمیگم کارگردان ها دروغ تحویل مردم بدن ، من میگم یکم با نگاه مثبت تری جامعه ما رو ببینن
    همون طور که کارگردان های خارجی تصویر زیبایی رو از جامعشون ارائه میدن ، طوری که وقتی ما فیلم های اونا رو میبینیم احساس میکنیم شهری که داستان فیلم توش اتفاق می افته یه آرمان شهر واقعیه

  5. امین می گوید

    نقد بسیار ناعادلانه بود

  6. امینی می گوید

    سلام
    وقت بخیر
    چطور می توانم متن نقد خود را در خصوص فیلم لاک قرمز برای شما جهت نشر در سایت وزینتان ارسال کنم؟

    با احترام

    1. هنرلند می گوید

      باسلام و تشکر از توجه شما. لطفا نقدهای خود را به نشانی info@honarland.ir و یا honarland@gmail.com ارسال فرمائید.

  7. حامد می گوید

    نقد بسیار مغرضانه و پوچی بود بنظرم.
    اگر فیلم،نقدی داشته باشد،قطعا اینها نبود که شما سیاهه کرده اید.
    فیلم بی نظیری بود.

  8. مهدي می گوید

    این فیلم کجا و فیلم های اصغر فرهادی کجا سیاه نمایی به فیلم های اصغر فرهادی میگن که به غرب نشون میده همه مردم ایران عوضین و برای منافع خودشون هر غلطی میکنن …باز این فیلم نشون میداد که هر چقدرهم جامعه سیاه باشه یه صاحب خونه با خدا پیدا میشه یه مددکار دلسوز توش پیدا میشه یه عمو که با تمام نداریاش دست میکنه تو جیبش همه داراییشو میده به برادر زادش یه خواهر که برای حفظ خانوادش موهاشو قیچی میکنه و بسم الله میگه وزحمت میکشه اما تن فروشی نمیکنه ….این فیلم و اگه اصغر فرهادی میساخت اخرش چی میشد … دختره سواره یه ماشین مدل بالا میشه و ما باید نتیجه میگرفتیم که جامعه ما مقصره که همه فاحشه میشن …

  9. حسن می گوید

    بسم الله الرحمن الرحیم
    متأسفانه منتقد گرامی به یک نکته مهم فیلم دقت نکرده اند. نکته ای بسیار مهم که نباید از یک منتقد حرفه ای سینما به دور بماند. منتقد به محض دیدن چند مشکل شروع به کوبیدن فیلم می کند که سیاه نمایی است چون در مورد فقر می گوید، در مورد عدم حمایت خانواده می گوید یا مددکاران ما را زیر سوال برده است…
    باید بگویم اصلا اینگونه نیست. زیرا تمام مواردی که شما برشمردید در این فیلم بسیار زیبا(!) موضوعیت ندارند. فیلم در مورد فقر نیست، در مورد حمایت خانواده و مددکار اجتماعی نیست؛ اصلا فیلم در مورد هیچیک از این موارد نیست. حتی فیلم در مورد اکرم دختر ۱۶ ساله نیز نمی باشد. لاک قرمز فقط و فقط یک موضوع دارد که نویسنده این متن به آن توجه نکرده، و آن موضوع پدر می باشد. بله موضوع فیلم در مورد پدر می باشد. پدری که وجودش آرامش است، پدری که پناهگاه خانواده خود است، پدری که در مقابل فرزند خود زانو زده و بند کفش اش را می بندد مبادا دختر نازنین اش زمین نخورد. پدری که همه چیز خانواده است حتی با اینکه توانایی مخارج زندگی را ندارد، معتاد است، همسر خود را کتک می زند و فحش می دهد. ولی با این وجود کوهی است که تمام اعضای خانواده به او تکیه می کنند. همه چیز را از او می خواهند و حتی غرهای خود را نیز بر سر او می زنند.
    در سکانسی که پدر و مادر خانواده در حال دعوا کردن هستند، ارسلان می گوید اگر من بمیرم کاسه گدایی دست می گیرد. زن اش این حرف ارسلان را رد می کند و ادعا می کند که بدون شوهر خود می تواند مخارج و مشکلات خانه را برطرف کند. در ادامه فیلم به مخاطب ثابت می کند که خانواده بدون پدر پشتیبانی ندارد و به خاک سیاه می نشیند و مسائلی که در فیلم به خوبی مطرح شده اند نشان دهنده اشتباه مادر خانواده و ادعای او می باشد.
    بیش از این مزاحم وقت گران بهایتان نمی شوم. خواهشا بیشتر در مورد پدر خانواده، دیالوگ ها و رفتار او فکر کنید تا مضوع برایتان روشن شود.
    لاک قرمز در رابطه با پدر و جایگاه والای پدر می باشد…
    یکی از بهترین فیلم هایی به که تا به حال دیده ام…

    1. نیکا می گوید

      آفرین به دیدگاه زیبای شما، من هم موافقم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

14 − 6 =