گفتگو با الهام فلاح نویسنده داستان و مشاور فیلمنامه “تابستان داغ”

الهام فلاح از جمله نویسندگانی است که برچسب “من نویسنده هستم” ندارند. نوشتن جزئی از وجود اوست. اولین بار ایشان را به عنوان منتقد در جلسه نقد کتاب یکی از دوستان دیدم . خانمی به غایت ساده، واقع نگر، و هوشمند هستند. ترجیح میدهم خانم الهام فلاح را در خلال گفتگویی که با ایشان داشتم معرفی کنم

هنرلندخانم  الهام فلاح لطفا خودتان را معرفی کنید.

من فرزند اول خانواده هستم و  بهار ۶۲ در بوشهر به دنیا آمدم. پدر و مادرم گیلانی هستند و طبعا در شناسنامه من هم محل تولد بندرانزلی قید شده. شانزده سال در بوشهر زندگی کردم و بعد از آن به انزلی برگشتیم. در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کردم و چند سالی مطابق با رشته تحصیلی ام مشغول به کار بودم تا اینکه به خاطر پسرم مجبور شدم کار بیرون از خانه را کنار بگذارم. تولد پسرم فتح باب گام های جدی من در مسیر ادبیات بود. عادت نوشتن را از بچگی داشتم و همیشه علاقه اول و اخرم ادبیات و داستان بوده و هست. هشت سال اخیر را صرفا یک نویسنده تمام وقت بوده ام.

هنرلنددر مورد آثار خودتانبگویید.

سال هشتاد و نه نوشتن اولیم رمانم را آغاز کردم. رمان “زمستان با طعم آلبالو” سال نود از انتشارات ققنوس به چاپ رسید. رمان دومم با نام “سامار”بعد از سه بار عدم دریافت مجوز بالاخره با مقداری اصلاحیه سال نود و دو منتشر شد. همچنین مجموعه داستان به هم پیوسته “کشور چهاردهم” که مجموعه ای از اپیزودیک بر پایه فولک گیلان است هم در تابستان نود و دو توسط نشر نگاه وارد کتابفروشی ها شد. بعد از آن یک بازنویسی داستان عاشقانه زال و رودابه را برای نوجوانان داشتم و زمستان ۹۴ رمان “خونمردگی” را از سوی نشر چشمه منتشر نمودم. خونمردگی داستان عاشقانه ای در بستر جنگ است که توانست جایزه بهترین رمان بزرگسال دوسالانه پروین اعتصامی را بدست آورد. همچنین خونمردگی کاندید جایزه ادبی شهید غنی پور نیز هست که هنوز نتیجه نهایی آن اعلام نشده. آخرین رمانم رمانی ست با نام “همه دختران دریا” که نشر ققنوس پاییز ۹۵ آن را به چاپ رسانده و گویا اقبال خوبی نیز داشته است. کتاب رمان دیگری برای نوجوانان نوشته ام با نام “نفرین گربه” که مراحل دریافت مجوز را می گذراند.

هنرلندبا توجه به این که رشته تحصیلی شما ارتباطی با ادبیات ندارد، برایم این سوال پیش آمد که چطور به نوشتن روی آوردید؟

من در مدرسه تیزهوشان درس میخواندم. آن زمان تیزهوشان محدود به دو رشته تجربی و ریاضی بود و بالطبع برای خواندن رشته ادبیات و علوم انسانی باید به مدرسه عادی میرفتم که پدر و مادرم با این تصمیم من به شدت مخالفت کردند و ادبیات در اولویت های آخر زندگی من قرار گرفت. اما هیچوقت خواندن و نوشتن را کنار نگذاشتم. کودکی ام با قصه های شاهنامه و مثنوی و کلیله گذشت. وقتی که به خاطر تولد پسر کوچکمان تمام روز را در خانه ماندم، ناخودآگاه علاقه اصلی ام مجال خودنمایی پیدا کرد.

هنرلنددر جشنواره فیلم فجر امسال، شما به عنوان سرمایه گذار فیلم قابل تامل “تابستان داغ” حضور داشتید. چطور پا به عرصه سینما گذاشتید و این تجربه را چطور دیدید؟

پیش از اینکه سرمایه گذار فیلم تابستان داغ باشم مشاور فیلمنامه آن بودم. با ابراهیم ایرج زاد کارگردان اثر، به بهانه علاقه ایشان به ادبیات و خصوصا رمان خونمردگی آشنا شدم. ایرج زاد از معدود کارگردانانی است که پیوند محکمی با ادبیات، خصوصا ادبیات تالیفی دارد و مسیر اصلی کار او سینمای اقتباسی است. آشنایی ما از ادبیات آغاز شد. من فیلمنامه تابستان داغ را خواندم و خب در جایگاه یک داستان نویس پیشنهاداتی دادم و فیلمنامه با بازنویسی و چکش کاری به شکل مطلوب رسید. آن زمان بود که فکر کردم چرا نه؟ میشود در کار فرهنگی هم با خلاقیت سهیم شد هم با سرمایه. این شدکه با مشارکت آقای هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری اثر بخش تامین سرمایه را بر عهده گرفتیم. تجربه سینما بسیار با ادبیات متفاوت است. به جهت چرخش رقمهای مالی درشت در سینما و ویترین وسیعی از سلبریتی ها، بعضا شاهد فیلمنامه هایی هستیم که مسلما در قالب یک رمان هرگز هیچ ناشری حاصر به چاپ آنها نخواهد بود. اما از آنجاکه سینما زرق وبرق زیادی دارد و برای مخاطب تنبل امروزی سهل الوصول است، همان فیلمنامه های ضعیف هم دیده میشوند.

هنرلنددر حال حاضر کتاب در دست نگارش دارید؟

بله؛ رمانی دارم که مراحل نهایی بازنویسی و اصلاحاتش را می گدراند و امیدوارم بتوانم اوایل سال آینده به ناشر بسپارم. رمان در بستر خانواده است و موضع گیری زن و شوهر در قبال مشکل بغرنج لاینحلی که ناخواسته به زندگی شان تحمیل شده.

هنرلندخانم الهام فلاح ، شما برای چه مخاطبانی می نویسید؟ آیا طیف خاصی از خوانندگان را برای کتابهایتان در نظر دارید؟

هیچ نویسنده ای نیست که از خوانده شدن اثرش خرسند نشود و هرکسی ادعایی جز این کند دروغ محض است. اما اینکه به چه قیمت بر مخاطبین خود بیافزاییم بستگی دارد به تعصب نویسنده به قلمش و هدفی که از نوشتن دارد. مخاطب عام کتابهایی را می پسندند که منعکس کننده آمال و رویاهایشان باشد. چندان عمیق نباشد و نیاز به تفکر و کندوکاو نداشته باشد. با نگاهی اجمالی به بازار کتاب هم متوجه می شویم که مردم از کتابهایی استقبال می کنند که بیشتر از کیفیت ادبی و بسط اندیشه بر مدار سرگرم کردن و لذت بخشی حرکت می کنند. من همواره سعی کرده ام با خلق هر داستان پرسشی مطرح کنم و خواننده را به تفکر مجبور کنم اما اینکه با بازی های زبانی و فرمیک پیچیده و در هم و برهم خواننده را به عذاب بیاندازم، هرگز تاکتیک نوشتاری من نبوده و نیست.

هنرلندو سخن آخر الهام فلاح:

آرزو دارم تا وقتی زنده هستم ، با چشمانم شکوفایی مجدد داستان و کتابخوانی را ببینم. دلم میخواهد روزی را ببینم که نویسندگی شغل تعریف شده و دارای مزایا و حمایت بخش دولتی یا خصوصی باشد. دارای صنف باشد و حقوق مولف محترمانه تر از ان چیزی که امروزه است محقق شود.

  

ممکن است شما دوست داشته باشید
5 نظرات
  1. دلارام شکوهی می گوید

    نویسنده ی مطرح!!!!!خیلی خنده داره. حالا اوضاع اینقدر خرابه که نویسنده مطرح ما این خانم هستن؟ وای بحالمون…دوستاشون هندونه میذارن زید بغلشون خودشونم که ماشالا خدای ادعا…متاسفم برای ادبیاتی که مطرحش اینه. نظر بنده که قابل نشر نیست اما حداقل خودتون بدونید ادبیات چیز دیگری است.

  2. ناشناس می گوید

    سلام ….خانم عزیز
    متاسفم که بگویم این نوع برخورد و مواجهه با یک نویسنده چیزی جز شائبه عقده گشایی بدون توجیه را نشان نمیدهد. ..کاش میشد زبان و بیان بهتری را انتخاب میکردید.نوشته های ایشان را بخوانید و ما را هم در نقد منصفانه شان سهیم بفرمایید…ادبیات جمع است نه مفرد…سپاس

  3. نسیم می گوید

    عجیب ترین اتفاق عرصه ی ادبیات همین انتشار پشت سر هم و بی توجه است. در شش سال هشت زمان چه معنی ای می دهد؟
    جز سیاهه های بی کیفیت و بدون مطالعه. واقعا به سخره کشیدن ادبیات روسی جز این ندارد که نویسنده های کامپیوترخوانده ی خانه نشین در شش سال هشت زمان بنویسند و بگویند ما خواننده را به تفکر وا می داریم؟ درحالیکه خودمان مانده ایم که هم تهیه کننده باشیم هم مادر هم نویسنده ی تمام وقت و پرکار و هشت نویس. دستگاه های چاپ دوست داشتنی عزیز…

  4. عباس می گوید

    کتاب خونمردگی ایشون رو خوندم و بسیار پسندیدم. از کسانی که بدون خوندن آثار یک نویسنده چنین بی محابا اظهار نظر می کنند در حیرتم

  5. رویا می گوید

    من سه تا کتاب از ایشون خوندم بی نهایت زیبا می نویسن وافعا میشه گفت ذاتا نویسند ان و نویسنده بودن ذوق هنری میخواد که ایشون فراوان دارند و ربطی به رشته تحصیلی نداره ، دوستانی که نظر منفی دارن یا کتابی از ایشون نخوندن یا سبک ایشون با سلیقه شون متفاوته . اگه ما از چیزی خوشمون نیاد دلیل بر بد بودن اون نیست علتش تفاوت هاست و بس

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

71 − 64 =